به نام خدا
سلام.آموخته ایم اعتبار افرادبه ظاهرآنهانیست،به ارزشهائیست که دروجود آنهاست.......
***
سخنرانی معروف در مجلسی که دویست نفر در ان حضور داشتند یک اسکناس هزارتومانی ازجیبش بیرون اورد وپرسید:
_چه کسی مایل است این اسکناس را داشته باشد؟
دست همه حاضرین بالا رفت.سخنران گفت:
_بسیار خوب من ان را به یکی از شما خواهم داد اما قبل از ان میخواهم کاری انجام دهم.
سپس در برابر نگاه های متعجب حاضرین اسکناس را مچاله کرد و پرسید:
_چه کسی مایل است هنوز این اسکناس را داشته باشد؟
و باز دست همه حاضرین بالا رفت.
مرد
این بار اسکناس مچاله شده را به زمین انداخت وچند بار ان را لگد مال کردو
با کفش خود ان را روی زمین کشید.بعد اسکناس را برداشت و دوباره پرسید:
_خوب حالا چه کسی مایل است هنوز این اسکناس را داشته باشد؟
و باز هم دست همه حاضرین بالا رفت.
سخنران گفت:
_دوستان آبا این بلا هایی که من سر اسکناس آوردم از ارزش اسکناس چیزی کم نشد و همه شما هنوز خواهان آن هستید.
و ادامه داد:
زندگی
واقعی هم همینطور است. ما دربسیاری از موارد با تصمیماتی که میگیریم یا با
مشکلاتی که روبه رو میشویم؛خم میشویم مچاله میشویم خاک الود میشویم واحساس
میکنیم که دیگر پشیزی ارزش نداریم.ولی اینگونه نیست وصرف نظر از اینکه چه
بلایی سرمان آمده هرگز ارزش خود را از دست نمیدهیم و هنوز هم برای افرادی که دوستمان دارند آدم با ارزشی هستیم!